ماهک رضانیاماهک رضانیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

ماهک رضانیا

من امدم

1390/9/20 21:09
نویسنده : روزبه رضانیا
2,007 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همگی من ماهک هستم امروز 17/09/1390 من 18 روزم شده

تو این 18 روز همش خوردن و خوابیدم و گریه کردم خودمو خراب کردم

خلاصه حسابی بابا و مامان را اذییت کردم ولی اونا همش به من میگن قربونت برم عزیزم چی شده ؟

و منو بوس میکنن

من 29/8/1390 به دنیا آمدم در بیمارستان خصوصی دنا ساعت 8 صبح

روز اول در بیمارستان کمی شیر خوردم دکتر آمد منو وزن کرد و پرستار بردن منو که مامان فاطی بهم شیر بده

از همون اول بابا روزبه و عمو رسا شروع کردن از من عکس گرفتن و عمو رسا همش میگفت 20 20 20

مامان فاطی شب اول اصلا خوب نبود چون من از تو شکمش در آورده بودن فکر کنم دلش برام خیلی گشاد شده بود.

فردا دکتر آمد و با بابا و مامان و مادرجونهام آمدیم خانه . همه آمدن خونمون منو ببینن بابا جون حسین هم از بندر آمد و همش میگفت این ماه منه

عصر روز 30/8/1390 رفتم و سری اول واکسن ها رو زدم .فردا عصر هم 1/9/1390 دوباره به من واکسن زدن .دیگه خوب بودم و همه دوروبرم بودن . 2/9/1390 رفتم تست غربالگری دادم و از کف پام خون گرفتن که خیلی دردم آمد.اما گریه نکردم

این چند روز همش عمو رسا و عمو رشید ازم عکس گرفتن و میگفتن میخوایم بزاریم تو فیسبوک ولی من نمیدونستم چی میگن.

بابا روزبه همش منو بوس میکنه میگه من آخرش تورو میخورم آخه تو خیلی خوردنی هستی .بهش میگم آخه من که تورو سیر نمیکنم تو باید....

مامان فاطی خیلی مهربونه همش قربون من میره ....

خوب دیگه خسته شدم برا امروز بسه در آخر میخوام یه عکس از اولین روز تو بیمارستان براتون بزارم ببینین.

اینم دوتا عکس از مامان و بابام شب قبل از اینکه من به دنیا بیام

اینم عکس بابا و مامان و مامان جون فریده شب قبل از به دنیا آمدن من 28/٨/1390

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

سحر مامان آراد
18 آذر 90 0:28
سلام مبارکهههههههههههههه من قبلا واسه ماهک یه وب درست کردم با اسم دنیای من www.donyayeman.niniweblog.com
rashid rezania
28 آذر 90 21:49
الاهی من قربون این ماهک خوشکله برم این وبلاگ تو منو می کشه آخر